به گزارش شهرآرانیوز، خرداد کابوس کهنه زاگرس است و زاگرس زنی است هزارساله با دامنی سبز و پرشکوفه که بلندایش میگذرد از سر این تاریخ پیرِ سخت جان، از «دلبران» و «هورامان» گرفته تا «مارگون» و «چیتاب» و «بلداجی» و «گندمان».
تابستان که میآید دامن زاگرس میپژمرد و علفزارهایش رنگ میبازند و خودش تمام شب را از ترس کابوس گرما و آتش بیدار میماند، آتشی که روزگاری مقدس بود و حافظ همواره روشنش میخواست، ماه هاست به جان زاگرس افتاده و چونان شکنجه گری پرکینه، هزاران نقطه از بدنش را سوزانده. از «شاه بهرام» در کهگیلویه تا بیشه زارهای کرخه در خوزستان، هزاران هکتار از جنگلها و مراتع سوخته و زاگرس با تمام رشته کوه هایش به خاکستر نشسته.
هجوم آتش به منابع و اموال عمومی ایرانیان، اما به خاکسترنشینی زاگرس محدود نمیشود؛ در چند روز گذشته، پالایشگاه نفت تندگویان تهران طعمه حریق شد و آن سوتر، ناو خارک در شعله آتش ذره ذره سوخت و در آبهای جاسک آرام گرفت.
حادثهای که به سنت بدل شده
تنها در دو ماهه ابتدایی سال ۱۴۰۰، حدود ۲۷۰۰ فقره آتشسوزی در جنگلها و مراتع کشور به وقوع پیوسته و هزاران هکتار جنگل و مرتع از بین رفته است.
نگاهی به روند آتش سوزیهای عمدی و طبیعی، به ویژه از سال ۹۸ به این سو، نشان میدهد که وقوع حریق در جنگلها و مراتع کشور در حال تبدیل شدن به سنتی همیشگی در بهار و تابستان هر سال است. سنت تلخی که سالانه نزدیک به ۶۵۰۰ هکتار از منابع جنگلی کشور را طعمه حریق میکند. نکته جالب توجه این است که در نهایت، توضیح مشخص و شفافی در خصوص دلیل وقوع این آتش سوزیهای پر تکرار در مناطق مختلف کشور ارائه نمیشود و حدس و گمانها از دامداران گرفته تا میل چوپانان به خوردن چای آتشی، متفاوت و متناقض است.
این عدم شفافیت، در کنارضعف و قصور نهادهای مسئول در مهار حریق و به ویژه فراهم کردن امکانی برای جلوگیری از آتش سوزیهای هر ساله، به از بین رفتن یک ششم از مساحت جنگلهای زاگرس منجر شده است.
عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، در واکنش به این فاجعه گفته: «آتشسوزی در جنگلها و مراتع در شرایط عادی کاملا طبیعی است و نباید بزرگنمایی کرد.»
او در خصوص آتش سوزیهای سال ۱۴۰۰ نیز گفته: «از ۱۰۰ میلیون هکتار جنگلها و مراتع کشور، کمتر از ۱۵۰۰ هکتار از فروردین تاکنون دچار آتشسوزی شده و این مقدار اصلا رقم قابلتوجهی نیست!» کلانتری سال قبل نیز در واکنش به سوختن ۲۵ هزار هکتار از جنگلهای کشور گفته بود: «این مقدار در برابر حوادث مشابه در دنیا، چندان قابل توجه نیست» نابودی منابع طبیعی در سایه رویکرد مسئولین محیط زیست در حالی است که ایران کشوری خشک و از حیث دارا بودن فضای سبز طبیعی فقیر است.
سوختن ۱۰۰۰ هکتار مرتع و رویایی که نامش بالگرد است!
در خرداد ۱۴۰۰ مراتع و کوهستانهای بسیاری در استان کهگیلویه و بویراحمد، طعمه حریق شد و در پنج آتش سوزی بزرگ در منطقه «شاه بهرام»، «شکار ممنوع کوه لار»، منطقه حفاطت شده «کوه دیل» در گچساران و «سرابگروه» شهرستان چرام، بیش از ۱۰۰۰ هکتار از مراتع و نهالستانها سوخت و از بین رفت.
شرایط طبیعت و مراتع در فصل بهار و تابستان، از جمله پر پشت بودن علفهای خشک شده در کنار گرمی هوا، سبب میشود که دامنه آتش در هر آتش سوزی به سرعت گسترده شده و کوهها و مراتع اطراف محل آتش سوزی نیز طعمه حریق شوند.
به عنوان مثال آتش سوزی کوه دیل در گچساران، ۵ روز متوالی ادامه داشت؛ دلیل اصلی عدم مهار آتش و طولانی شدن آتش سوزی اما، ضعف شدید در مدیریت بحران و فقدان امکانات و تجهیزات اطفای حریق است. مشکلی که معلوم نیست با وجود تکرار آتش سوزیها در هر سال و تاکید فعالین محیط زیست بر ضروت تجهیز نیروهای امداد، منابع طبیعی و محیط زیست به این ابزار، چرا مرتفع نمیشود.
به عنوان مثال در تابستان پارسال بیش از هزار هکتار از مراتع و جنگلهای حفاطت شده در منطقه «خائیز» استان کهگیلویه و بویراحمد، در آتش سوخت و صدها گونه گیاهی و جانواری نابود شد. «خائیز» نزدیک به یک هفته در آتش سوخت، چون تیم امدادی با دست خالی و امکانات قرون وسطایی و بدون داشتن حتی یک آتش کوب و بالگرد، مجبور به خاموش کردن آتش بود.
فردی که هم در عملیات اطفای حریق خائیز در سال ۹۹ و هم پنج عملیات اخیر در مناطق مختلف استان کهگیلویه و بویراحمد حضور داشته میگوید: بعضی از نقطههای کوهستان به حدی صعبالعبور است که برای رسیدن به آتش ناچاریم ۲ ساعت پیاده روی کنیم، وقتی هم که خسته و گرما زده میرسیم، از امکانات و تجهیزات خبری نیست، ما حتی در ساعتهای اولیه با لباسهایمان و پارچه و چوب سعی در خاموش کردن آتش داریم.
منطورم از «ما» نیروهای نهادهای دولتی و مسئول نیست، آنها همیشه دیر پای کار میآیند و دست خالی، منظورم مردم و کوهنوردان هستند که همیشه تلفات جانی میدهند، پارسال جوانی به اسم البرز سوخت و شهید شد و امسال هم چند نفر بشدت دچار سانحه شدند.
"آتش که به جان مرتع خشک بیفتد به سرعت هر چه هست را میبلعد با امکانات کم و قدیمی حریفش نمیشوی. در همین آتش سوزیهای اخیر، ۵ شبانه روز نخوابیدیم، فریاد میزدیم هلیکوپتر! آتشکوب! و دمنده میخواهیم، اما حتی پوتین و لباس مناسب هم نداریم. حتی آب و غذای مناسب به ما نمیدهند تشنه و گرسنه در کوهستانهای پر آتش کار میکنیم. اغلب کوهستانهای استان سخت دسترس هستند و برای خاموش کردن آتش چارهای جز ریختن آب از بالا نیست، چند سال است التماس میکنیم برای هلی کوپتر، اما فایدهای ندارد، چون اساسا محیط زیست برای کسی مهم نیست".
حریف آتش نمیشویم!
آتشی که از ابتدای سال جاری به جان زاگرس افتاده، به کوهها و مراتع خوزستان هم رسید؛ در روزهای اویل خرداد ۱۴۰۰، جنگلهای دزفول و بیشه زارهای کرخه در آتش سوخت.
خوزستان با ۷/۴ میلیون هکتار منابع طبیعی سومین استان از لحاظ پوشش زاگرسی در کشور است، از آنجا که بسیاری از جنگلها و مراتع دارای نهالهای جوان هستند، از بین رفتن این جنگلهای جوان ضربه سختی به پوشش گیاهی و فضای سبز استان است.
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری خوزستان در واکنش به آتش سوزیهای اخیر گفته: مراتع و جنگلهای خوزستان وسیع اند و امکانات موجود جوابگوی آتش سوزی جنگلها و مراتع استان نیست. محمدتقی سجادی، عامل انسانی و اقدام روستاییان در آتش زدن باقی مانده مزارع را دلیل اصلی آتش سوزیهای پارسال و ساری جاری دانسته و گفته: منابع طبیعی استان به تنهایی قادر به مهار آتش سوزیهای مراتع و جنگلها نیست.
بیش از ۱۰۰ آتش سوزی در طول سه ماه
جنگلهای استانهای غربی کشور نیز ازآتش سوزیهای خردادماه در امان نماندند. در هفتمین روز از خرداد ۱۴۰۰، جنگلها سردشت در آذربایجان غربی دچار حریق شد و۷۰ هکتار از مراتع نیمه مشجر و درختان جوان سوختند. همزمان با این مناطق، چندین حریق دیگر نیز در مناطق "شلماش"، "خانه خل"، "ربط " و "قلعه رش" نیز به وقوع پیوست.
از ابتدای ۱۴۰۰ تنها در استانهای مرزی مانند ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی، بیش از ۱۰۰ آتش سوزی بزرگ و کوچک رخ داده، ریختن زبالههایی مانند شیشه که در گرما داغ شده و به شکل آیینه عمل میکنند، بی احتیاطی و ناآگاهی افراد در مواجهه با طبیعت در فصل گرم و فقدان تجهیزات و امکانات برای اطفا حریق از جمله دلایل آتش سوزیهای رخ داده است.
فرماندار سردشت در همین رابطه گفته: امکانات کافی نداریم، حتی ملزوماتی ابتدایی و ساده ای، چون لباس ویژه اطفای حریق، موتورسیکلت و نردبان هم به اندازه کافی موجود نیست که امیدواریم ستاد مدیریت بحران در تهیه این تجهیزات همکاری کند.
کو گوش شنوا!
تکرار آتش سوزیها در بهار و تابستان هر سال آن هم با همان الگوی پیشین، نشان از ضعف مدیریت بحران در کشور و در استانهای محل وقوع حادثه دارد. این ضعف و قصور را البته باید در سطحی کلان و در بحث اختصاص بودجه اندک به حوزه محیط زیست دانست.
به عنوان مثال، غلامحسین حکمتیان، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کهگیلویه و بویراحمد گفته: «یک ریال از اعتبارات استانی به منابع طبیعی اختصاص داده نشده نه امکانات هست و نه تجهیزات، داوطلبان بدون تجهیزات آتش را خاموش میکنند. من حتی پول سوختی که بخواهم نیروهایم را از یاسوج به گچساران بفرستم ندارم، از کجا باید بیاوریم؟ از سال ۹۸ تا الان یک ریال اعتبار نداشتهایم».
حوادث و بلاهای طبیعی از جمله آتش سوزیهای هر ساله خسارات سنگینی به زندگی مردم و بر منابع کشور وارد میکند با این حال به نظر میآید هنوز عزمی جدی در راستای اصلاح سیاست گذاریهای مربوط به محیط زیست و همچنین تغییر الگوی مدیریت بحران و اعمال سیاستهای پیشگیرانه و حفاظتی وجود ندارد. جنگلها و مراتع «خائیز» و «خامی» و «دیل» در فقدان تجهیزات و نیروی کار، میسوزد؛ در حالی که استان کهگیلویه و بویراحمد ۲۵ درصد نفت و گاز کشور را تأمین میکند.
سوختن و خاکستر شدن ثروتهای ملی این کشور، پدیده عجیبی نیست وقتی مسائل محیط زیستی در زمره اولویتهای آخر همه دستگاههای در حوزه سیاستگذاری و اجرا قرار دارد؛ بودجهاش اندک است، طرفداران و فعالینش در مظان اتهامهای عجیب اند، محیط بانانش کمترین دستمزدها را دریافت میکنند و سالهاست که داشتن چند هلی کوپتر آب پاش آرزویشان است.
جنگلها و مراتع کشور هر ساله دچار حریق میشوند، اما این تکرار فاجعه، تغییری در سیاستهای مقامات محلی به طور خاص و بودجه محیط زیست کشور به صورت عام ایجاد نمیکند. فعالان محیط زیست در طول سال فریاد میزنند پوشش گیاهی با از دست رفتن رطوبت و گرمی هوا، خشک شده و در فصول گرم انبار باروت است، اگر به آموزش مردم مبنی بر رها نکردن زباله و روشن نکردن آتش در کنار مراتع توجه نشود، همچنین اگر ضعف شدید تجهیزات اطفا حریق مرتفع نگردد، هر ساله هزاران هکتار از منابع طبیعی کشور از بین میرود، سازمانهای مربوطه، اما گوش شنوایی ندارند.
به رغم تکرار آتش سوزی ها، آقایان هیچ زمانی برای اقدام موثر آماده نیستند. مسئولین میتوانستند حداقل یگانهای ارتش، سپاه و بسیج را به صورت آماده باش در آورده و در صورت لزوم به مناطق خطر اعزام کنند، اگر هلیکوپتر و هواپیما ندارند، نیروی انسانی که دارند چرا از نیروهای ارتش و بسیج استفاده نمیکنند؟ تازه مشکل فقط آتش نیست، بسیاری از درختان بلوط مریضاند و خشک شدهاند. سال هاست فعالان محیط زیست فریاد میزنند جنگل در حال مردن است، اما گوش شنوایی نیست.
منبع: عصرایران